گل پرپر گل پرپر شده تو باد زمستون ريشه كرده توی سرزمین ويرون پر از گرد و غبار ساقه و برگش سهم اون از آسمون برف و تگرگش ای اسیر سایه های سرد و تاریک می رسه ناله شب از دور و نزدیک آبی رويات رو به سياهی نفروش من نمی ‌ذارم بشی اون جا فراموش آه ای گل تشنه من به آسمون رسيدم من نقش خدا رو روی ديوارها كشيدم تا ريشه تو اسيره تو خاك آوای شبم می مونه غمناك هنوز از ریا سياه آسمون شهر وحشت عمر عشق من تباه از فریب زرد قدرت سرد اما تن ساقه ديگه احساسی نداره ديگه سبزی نمی ‌گيره اگه آسمون بباره