شیمی مصنوعی تو هر صبح در من بعد از بیداری ظاهری به شکل درد حس می شی جایی اطراف مری یه جایی توی مغزم به دیوار ها می کوبی جایی که نمی رسه دست هیچ قرص خوبی تا من به خواب برم با شیمی مصنوعی تو یک حفره تو سرم کالبدی از تو مونده اعتیاد ذهنی به عاطفه آلوده گاهی که لبریز از تو به ارتفاع آغشته ام و نم لیز می خوره از منحنی های چشمم که روی آب بریزه چیزایی که نوشتم تئوری محزون انتخاب سراب از چیزی شبیه خون و می نویسم رو کاغذ تا من به گا برم با شیمی مصنوعی از دیوار شنی گودال قلب ناتنی تو هر روز بالا می رم و می رم و سر می خورم به زیر اضافه روح عادتی پیوند لعنتی رو بگیر شوق ترکیب لذت با تو هم دیدن واکنش که روی آب بریزه چیزایی که نوشتم تا من به خواب برم با شیمی مصنوعی