کلید انفجار با طناب های واهی دلتنگی گاه گاهی تو نجات پیدا می کنم و زیر آب می رم تو چاله های فضایی تصویر انتزاعی صورتت هر روز به دام می افتم و به خواب می رم از ارتفاع تخمینی روح ورا زمینی تو هر بار وحشت می کنم و سقوط می کنم از شلوغی موسمی دوران نو بلوغی تو از دل تا لب می رسم و سکوت می کنم از این که تو آزمایشگاه دکتر من رو زیر میکروسکوپ آزمایش انتهایی قرار می ده بعد از گزارش نتیجه به رییس با دستور اون کلید انفجار آزمایشگاه رو فشار می ده از گردبادی که ساختی و طوفانی که راه انداختی تو خشک خشک می شکنی و من تر خم می شم از تهوع افتادن و میل به پس دادن میوه های سمی تو می میری و من کم می شم با این که می بینم تو هم تو کانون توجهم به ریشه های درخت می خندی درک می کنم تورو از آبشار زمان و محدوده امکان و این جهان پا بیرون می ذارم و ترک می کنم تورو