اقیانوس انزوا به زندگی زیر اقیانوس انزوا به خوابیدن تو عمق آبی تیره دریا به آرامش بیشتر از هوا محتاجم همین تو روی آب برقص و دنیا رو بیشتر ببین من از سرب های تنم سبک می کنم تورو من از خواب زیر آب بیدار نمی شم برو ای شب تکراری که دست بر نمی داری برو باید فکر کنم تو وضع اضطراری به پیرامون خلوت سوت سکوت ممتد به سکون عاطفی توقف جزر و مد به بی وزنی بیشتر از جاذبه نیاز دارم به پرواز روی دره اشتهای باز دارم به تنهاییم توی جمع به ازدحام فردی به ارتفاع روحم که دست پیدا نکردی خاک مرغوب کشت هویت های بیمار پا از قلمرو قلب دست از ذهنم بردار